کتاب «پیرمرد و صندلی» اثری از انتشارات به نشر، روایتگر ماجراهای پندآموز حیات سیاسی شهید آیتالله سید حسن مدرس(ره) است.
این اثر، وقایع زمان احمدشاه، آخرین پادشاه قاجار، اوضاع نابسامان مملکت در روزهای آخر حکومت قاجار، چگونگی روی کار آمدن رضاخان و تشکیل تحمیلی حکومت پهلوی را در قالب داستانی بسیار شیرین، روایت میکند.
داستان شجاعتها و رشادتهای شهید مدرس(ره)
در این کتاب، ماجرای شجاعتها و جسارتهای سیّد حسن مدرس و یاران باوفایش در مجلس آن زمان و تلاشهایشان برای ریشهکنکردن استبداد و ظلم نظام شاهنشاهی، با قلمی روان و شیوا به قلم «سید سعید هاشمی»، شاعر و نویسنده کتابهای کودک و نوجوان، سردبیر ماهنامه سلام بچهها، برای مخاطب نوجوان بیان میشود.
شهید آیتالله سید حسن مدرس، عالمی فقیه و مجاهدی خستگیناپذیر از بزرگمردان تاریخ ایرانزمین است که از مجتهدان تراز اول ناظر بر مجلس شورای ملی و نماینده مردم در حوزه انتخاباتی تهران در دورههای نخست تا پنجم مجلس شورای ملی بود.
آیتالله مدرس، از جمله شخصیتهایی است که در جریانهای انقلابی پس از خود تأثیر به سزایی داشت.
درباره زندگی این شهید آثاری مختلفی نوشته شده است.
بیشتر این آثار، شامل خاطرات و زندگینامه این شهید بزرگوار است و در بین آنها، کتابهایی در قالب رمان یا داستان کمتر به چشم میخورد؛ اما کتاب «پیرمرد و صندلی»، رمانی بلند از فرازوفرود زندگی سیاسی شهید مدرس و حاصل بیش از یک سال پژوهش نویسنده در منابع مستند است.
شهید مدرس، عالمی بود که لحظهای با استبداد و استعمار سازش نکرد و بهخاطر مخالفت شجاعانه و سرسختانه با رضاشاه، نخست به خواف تبعید شد، سپس به کاشمر انتقال یافت و پس از ۹ سال تبعید توسط عمال حکومتی روز دهم آذرماه ۱۳۱۶، در این شهر به شهادت رسید.
کتاب «پیرمرد و صندلی» در قالب ۱۷ فصل نوشته شده و عنوان کتاب اشاره به کرسی شهید مدرس در مجلس شورای ملی آن زمان دارد.
چاپ نخست کتاب ۱۲۸ صفحهای «پیرمرد و صندلی» در قطع رقعی سال ۱۳۹۶ توسط به نشر(انتشارات آستان قدس رضوی) روانه بازار کتاب شد و تاکنون بنا به استقبال خوب مخاطبان، پنج دوره چاپ شده است.
برشی از کتاب پیرمرد و صندلی
«زندان سرد و تاریک بود آجرهای نمزده و قدیمی، شور بسته بودند.
زندان بو میداد. جابهجای دیوارها ریخته بود. موشها اینطرف و آن طرف زندان سوراخ داشتند.
مدرس از جا بلند شد و عصایش را به دست گرفت و آرامآرام شروع کرد به قدمزدن.
یکی از زندانیها که کنار مدرس نشسته بود بعد از بلندشدن مدرس، آرام در گوش زندانی دیگر گفت: «آقا، این مدت که در زندان بوده خیلی شکسته شده»، زندانی دیگر به قامت مدرس که کمی کمانی شده بود، نگاه کرد و گفت: «بله دیگر معلوم است که شکسته میشود.
در این زندان سرد و تاریک، هر کس دیگری هم بهجای او بود شکسته میشد» یکی از زندانیان با صدای بلند از مدرس پرسید: «آقا! به نظر شما ما تا کی در زندان میمانیم؟».
مدرس روی سکوی آجری کنار دیوار نشست. کف دو دستش را روی دسته عصا گذاشت و گفت: «دیگر چیزی نمانده این رئیسالوزرا خیلی نمیتواند دوام بیاورد.
انشاءالله چند وقت دیگر آزاد میشویم و میروید سراغ خانوادههایتان» زندانی با ناامیدی گفت: خدا کند...»
۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۰
کد خبر: 1031582
کتاب «پیرمرد و صندلی»، رمانی تاریخی، روایتگر ماجراهای پندآموز زندگی آیتالله مدرس، به قلم سید سعید هاشمی است.
منبع: آستان نیوز
نظر شما